مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622A comparative Study of End of the Movement of History in Emanuel Kant's View and the Doctrine of Mahdismزمینهسازی ظهور3152126722FAمحسن طاهری صحنهدانشجوی دوره دکتری، کلام امامیه دانشگاه تهرانروحالله شاکری زواردهیاستادیار دانشگاه تهران.Journal Article20210220In Kant thought, the history has a movement from the defect to perfection, from barbarism to civilization and from paradox to equilibrium. The product of this historical movement for human is freedom, equality and rationality. According to Kant, as the history goes further, better conditions for the unity of human society appears, and the end of history of life results in the global union of human and conflict resolution. During his historic move, the humans accomplish the rank of freedom and rationality. This freedom consists of two phases: one phase is of Internal freedom, in which the human's animal desires and emotions get subsumed under the rule of reason and in fact human get to become gradually wiser. In the phase of External freedom, tyrannical dictatorships gets eradicated and human reaches the independence from anything which is irrational. Human being gets free especially from the bondage of physical desires and gets practically free from authoritarian regimes. This view has a lot in common with the doctrine of Mahdism raised by Shiite thinkers and thus Kantian's view about the end of history can approximate the rational and natural justification of Mahdism Doctrine.با غیبت امام دوازدهم، شیعیان، مسلمانان و همۀ جهانیان دچار محرومیتی جانکاه و عمیق شدند. شیعه در این عصر با پذیرش مسئولیت تاریخی خود برای خروج از این محرومیت، چشم به راه موعود و عصر ظهور، به انتظار ایستاد؛ انتظاری که بار سنگین رسالتِ زمینهسازی برای ظهور را با خود به همراه داشت؛ چرا که انتظار عمل است و برترین عملها (افضل الاعمال انتظار الفرج)، جهاد است و بهترین جهادها (افضل جهاد امتی انتظار الفرج). انتظار آمادگی است و زمینهسازی (من انتظر امراً تهیّأ له)؛ آمادگی و زمینهسازی برای همۀ خوبیها و زیباییها و رهایی از همۀ حرمانها و محرومیتها. انتظار تعهد است و مسئولیت (المنتظر لامرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل الله) و این همه یعنی رسالت بزرگ شیعه و میثاق تاریخی او در غیبت امام در هر صبح و شام (و انتظر الفرج صباحاً و مساءاً). رسالت منتظران در عصر غیبت، زمینهسازی برای ظهور است؛ «یخرج ناسٌ من المشرق فیوطّئون للمهدی یعنی سلطانه»، «لِیُعدنّ احدُکم لخروج القائم ولو سهماً»، «من ارتبط دابة متوقعاً به امرنا». زمینهسازی کلمه نیست، روح است و معنا، حرکت است و پویایی، شور است و نشاط. زمینهسازی همراهی با امام و همافق شدن با اهداف بلند و میثاق با آرمانهای بالنده اوست.مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622--سیرة مهدوی و دولت منتظِر3362126673FAعلیرضا امامی میبدیدانش پژوه سطح چهار کلام اسلامی مؤسسه تخصصی امام صادقرضا اسفندیاریJournal Article20210220--تاکنون آثار بسیاری در زمینة وظیفه منتظران در دوران غیبت کبرا و بایستههای فرهنگ انتظار، منتشر شده است که بیشتر ناظر به تکالیف فردی و اخلاقی است، ولی دربارة وظایف دولت اسلامی در پرتو فرهنگ انتظار، کمتر اثری دیده شده است. شاید در برخی اذهان چنین تصور شود که عهد غیبت، با عهد ظهور مهدی موعود4 تفاوت ماهوی دارد. از این رو، لازم است نخست اشکالهایی را که دربارة اقتدا به سیرة مهدوی وجود دارد بررسی کنیم. در اینجا پاسخ به چند پرسش ضروری است:<br /> 1. آیا بیان قرآن و روایات درباره وقوع چنین سیرهای در آینده، تنها نشاندهندة غایت نهایی سیر تاریخ بشری و برای امیدوارکردن او به ظهور تمدن اصیل و گستردة اسلامی است، یا افزون بر این، برای ما که بدان افق نرسیدهایم نیز پیامی عملی دارد؟<br />2. آیا برنامههای عملی آن حضرت، که در روایات ما پیشگویی شده است، مربوط به تدابیر حکومتیِ آن زمان است، یا بیانگر اجرای احکام ثابت اسلام؟<br />3. در برخی روایات، وظیفة منتظران، عزلت و خانهنشینی و پرهیز از ورود به جریانهای سیاسی و اجتماعی بیان شده است. در روایاتی دیگر، آن حضرت از آوردن دینی جدید سخن گفته است. آیا همه این نصوص، بیانگر جایز ندانستن اقتدا به سیرة مهدوی نیست؟<br />4. آیا میتوان به روایاتی که سیرة آن حضرت در آینده را بیان میکند، اعتماد کرد؟ چهبسا این روایات، سیرة قطعی حضرت را نشان ندهد و بر اساس رفتار مردم در زمان ظهور، بدا حاصل شود و در نتیجه، اقتدا به سیرة پیشگویی شدة آن حضرت ممکن نباشد.<br />5. سیرة معصوم، در صورتی قابل تأسی است که بیانگر ویژگیهایی برای شخص معصوم نباشد؛ چهبسا روایات عصر ظهور مبیّن خصائص المهدی در سیرة حکومتیاش باشد. در این صورت، نمیتوان از رفتار آن حضرت الگو گرفت؛ بنابراین، باید نخست این ویژگیها را شناسایی کرد و در غیر آن، از تأسی به سیرة حضرت سخن گفت.<br />پاسخ اصولی به این پرسشها، اشکالهای مبنایی در اقتدا به سیرة مهدوی را برطرف میکند. با مراجعه به نصوص موجود، این شاخصهها در سیرة آن حضرت دیده میشود: احیای کتاب و سنّت، مبارزه با بدعتها، عدالتگستری، تأمین رفاه، نشر علوم و آگاهیبخشی، بهکارگیری صالحان، عزتبخشی به مؤمنان، مبارزة ریشهای با فاسدان، جهانیسازی تمدن اسلامی و تحقق امت واحد اسلامی.مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622--حکومت جهانی واحد رویارویی جهانبینی سکولار با جهانبینی الهی6384126675FAدکتر سیداحمد رهنماییJournal Article20210220--مقالة پیش رو، با نگاهی به مفهوم حکومت جهانی واحد، به نقد و بررسی چنین حکومتی از دو منظر کاملاً متمایز سکولار و الهی میپردازد. اردوگاه غرب در اندیشة سیاسی خود بر ساختار و محتوای لیبرال ـ دموکراسی پای میفشارد، در حالی که مکتب اسلام در به تصویر کشاندن حاکمیت جهانی، به نظریة عدالت جهانی در پرتو حکومت جهانگستر مهدوی میاندیشد. رویکرد این نوشتار، تحلیلی ـ انتقادی است تا با حفظ جنبة پویایی بحث، عرصه را برای مباحث جامعتر و دقیقتر بگستراند و زمینة بهتری را برای طرح موضوع نظام جهانی واحد در مراکز علمی و فرهنگی و در سطح داخلی و بینالمللی، فراهم سازد.مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622--مدرسه مهدوی (درآمدی بر فلسفه و نظام آموزش و پرورش زمینهساز ظهور)85114126676FAسیدمهدی موسویJournal Article20210220--زمینهسازی ظهور یعنی آماده کردن جامعۀ متناسب با شرایط و مقتضیات فرهنگ و ارزشهای دینی و توحیدی برای ظهور منجی بشر. از این رو، توجه به نقش انسان و نیروسازی، امری مهم و حیاتی است؛ زیرا اراده و محتوای باطنی انسان، علتالعلل تمامی تغییر و تحولات اجتماعی است. به همین دلیل، مدرسه مهدویِ مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، نقش محوری و مهمی را در زمینهسازی برای ظهور ایفا میکند. از سوی دیگر، آموزه مهدویت و انتظار از ظرفیتها و دلالتهای فراوان تربیتی برای تأسیس فلسفه و نظام آموزش و پرورش مهدوی برخوردار است. از این رو، دولت زمینهساز باید به سیاستگذاری در امر تعلیم و تربیت و تدوین نظام آموزش و پرورش بر اساس آموزه مهدویت و انتظار اهتمام ورزد.مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622---آخرین انقلاب؛ انقلابی آخر115134126678FAدکتر فرح رامینJournal Article20210220----نظریهپردازان انقلاب و سیاستگذاران معاصر، میکوشند تحولات انقلابی غیرمنتظره را درک کنند. آموزه مهدویت و ماهیت انقلاب مهدوی در فرهنگ شیعه برای بسیاری از آنها، بسیار پیچیده و اسرارآمیز مینماید. مقاله حاضر، کوششی است در عرضه مفهومی نظری درباره انقلاب، بررسی صحت کاربرد این واژه درباره خروج امام مهدی4، تبیین عوامل و پارادایمهای وقوع هر انقلاب با تکیه بر ارکان سهگانه انقلاب (مردم، رهبری، ایدئولوژی) و تطبیق آنها با انقلاب مهدوی. در این زمینه، تلاش میشود که مدلهای نظریههای انقلاب در مورد انقلابهای بزرگ معاصر، با انقلاب قائم منتظر4 آزموده و میزان انطباق یا عدم انطباق آن با این مدلها نشان داده شود. نگارنده اذعان میکند که انقلاب مهدوی به عنوان «آخرین انقلاب» و «انقلابی آخر»، ماهیتی خاص دارد و در قالب مدلهای نظریهپردازی معاصر، به آسانی تحلیل نمیشود؛ اما با استناد به ضرورت شناسایی و شناساندن انقلاب مهدوی در قالب مفاهیم متداول فلسفه سیاسی امروز، مقصود این دفتر آن است که نشان دهد این انقلاب بزرگ جهانی، همانند دیگر انقلابهای اجتماعی، برآیند و مبتنی بر قدرت تبیینی عوامل نارضایتی گسترده مردمی و رهبری کاریزمایی امام معصوم4 است و به پشتوانه ایدئولوژی ساختارشکن شیعی محقق و پیروز خواهد شد.مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622--سیر مهدویت؛ سیاست متعالی135150126680FAدکتر علیرضا صدراJournal Article20210220--نوع بشر از بدو پیدایی تاکنون، سیری پیوسته، پویا و در عین حال پیچاپیچ و پر فراز و فرود را دنبال کرده و طی نموده است؛ سیری که همواره با هدایت همراه بوده و رو سوی مهدویت به عنوان محوریت و نقطه تعالی و وضعیت کمال مطلوب متعالی داشته است. بدینسان سیر بشر، هدایت و مهدویت، به نظر میرسد از بدویت پیشامدنی دوران تاریخ نانویسا و حتی پیشاتاریخ آغاز شده و با تأسیس دولت و تدوین قانون و تبعیت از آنها، وارد مرحله یا دوره مدنیت خویش شده است. وضعیتی که با ارسال پیام و پیامآوران الهی به منزله هادی اعم از راهنمایی و راهبری، از نبوت و شریعت آدم7 و حتی بنا به روایات و شواهد، دولت در حد خانوادگی او حدودمند گشت، اما در مسیر دینی واحد و توحیدی اسلام، با مراحل و مراتب متکامل شریعت یا شریعتها تا دین و شریعت کامل، جامع و خاتم مدنی، اجتماعی و سیاسی ـ جهانی (للناس و للعالمین) محمدی فرارفت. در این مرحله، دو رویکرد سیاست و سیاسی متعالی و نامتعالی، همچون دو جریان متعارض، همواره در قبال، در مقابل و حتی در مقابله با هم بودهاند. با انحراف عملی و تحریف علمی اسلام از سیر متعادل و متعالی خود و بازماندگی از زایا، پویا و پایایی ذاتی خویش که تشتت و تقهر یا واپسگرایی جهان اسلام را در پی داشت، توسعه تکساحتی صرفاً مادی و طبعاً تنازعی و داروینیستی را به دنبال داشته است. مرحلهای که پس از چندین قرن، دچار بحرانهای تا حد بنبست ذاتی و درونزادی بهویژه نیهیلیستی (نسبیت و نیستانگاری مطلقه) فرای اهمّ مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاصله خویش گشته و جهان را در معرض چالش نابودی یا گذار قرار داده است. نگاه و نظریه انقلاب و نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، با پیام و پیآمدهای معناگرا، معنوی و اخلاقی متعالی خویش، نشان و نوید گذر از نیستی و نسبیتانگاریهای مطلقه و گذار از یأس و یا بأس (ترس)، به آرزوی بلند و حتی امید تعجیل فرج منجی و موعود جهانی است. از غرایب روزگار، خاستگاه، جایگاه و نقش پیشتاز ایران و ایرانیان از پگاه تاریخ یا مرحله بازپسین آن است؛ ملت و کشوری که هماینک چشمانداز توسعه متعادل و متعالی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را که نازله توسعه متعالی مهدوی بوده، در فراآینده خویش دارد و ارتقای کارآیی و کارآمدی ملی اعم از دولتی، عمومی و خصوصی را فراروی همگی نیروها و نهادهای علمی، راهبردی و کاربردی فرهیخته خود دارد. با این انتظار و آمادگی فعال و سازنده که با شبیهسازی، الگوگیری و بهرهگیری بهینه و بسامان از آموزههای توسعه و کارآمدی مهدوی، این راه و راهبرد سرنوشتساز و در عین حال الهامبخش و امیدآفرین را به درستی تبیین و ترسیم نموده و طی ساخته و تحقق خواهد بخشید؛ انشاء الله.مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622--تحول مأموم، زمینهساز ظهور151164126681FAعلی حاجمحمدیJournal Article20210220----اگر مشخص شود، چه چیز سبب غیبت امام آخر4 شد، چیستی و چرایی زمینههای ظهور نیز به خودی خود معین خواهد گردید، با این وصف که از میان رفتن عوامل غیبت امام عصر4، برابر است با فراهم شدن مقدمات ظهور آن حضرت. این مقاله تلاش دارد تا با کاوشی نو در منابع قرآنی و روایی، به برخی عوامل غیبت امام عصر4 دست یابد و به تشریح زمینههای ظهور آن حضرت پردازد. فرض آن است که آماده نبودن مأموم (مردم در امت اسلامی) برای پذیرش و تحقق فلسفه امامت، عامل اصلی غیبت به شمار میآید و بر این اساس، زمانی که در مأموم تغییر لازم حاصل شود، زمینه ظهور فراهم خواهد شد. بر همین اساس، ابتدا فلسفه وجودی امام و علت جعل امامت از جانب پروردگار متعال، تشریح میگردد و بیان میشود که راهنمایی و جهتدهی به جنبشها و تکاپوهای مردم برای برپایی امر خدا و از جمله قسط و عدالت، فلسفه امامت است و نتیجه گرفته میشود که جامعه فاقد اراده اصلاح، زمینه پذیرش امام را ندارد. آنگاه، دیگر شرایط آمادگی مأموم برای ظهور امام، مانند دوری از سازشکاری، دودلی و پیروی از شهوات بیان خواهد شد. در نهایت، پرورش مردم برای حرکت حول محور امام، یعنی شرط دیگر ظهور، بررسی خواهد گردید.مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622---سرانجام نظام سیاسی جهان165198126684FAJournal Article20210220---بیشتر اندیشهها، مذهبها و نحلههای فکری در پى ایجاد نظمی نوین و نظامى مطلوب برای آینده جهاناند. در سه دهه اخیر، سه نظریه جهانگرایانه «پایان تاریخ» (فوکویاما)، «جنگ تمدنها» (هانتینگتون)، «اسلام سیاسی» (امام خمینی;) در دو قالب پیشنظام مردمسالاری دینی (جمهوری اسلامی) و نظام کامل، قطعی و نهایی حکومت مستضعفان (امام زمان4)، بیش از دیگر نظریهها توجه جهانیان و اندیشهورزان را به خود جلب کرده و ندای ساختن جهانی جدید را سر دادهاند. در واقع، سه نظریه برای جهانیشدن یا جهانیسازی پیش و روی جامعه جهانی است که میتوان آن را در دو نظام لیبرال ـ دموکراسی شامل دو نظریه جهانشمولانه و همخانواده فوکویاما و هانتینگتون و مردمسالاری دینی شامل دو نظریه مرتبط به هم و از یک سنخ امام خمینی; و امام عصر4 خلاصه کرد. پرسش این است که کدامیک از این نظریهها، ظرفیت و توان لازم را براى تأسیس نظام جهانى دارند؟ با مرور و مطالعه مختصات و صفات این نظریهها و نظامها، پاسخ به این پرسش را پی میگیریم.مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622--تا دولت کریمه... بررسی رسالتها و راهبردهای فرهنگی ـ تربیتی دولت زمینهساز199224126685FAحسن ملاییJournal Article20210220---قرنهای متمادی است که مظلومان و عدالتخواهان، منتظر ظهور موعودی هستند که حضور مقتدرانه وی به همراه تشکیل حکومت عدل جهانی و نابودی بساط ظلم و بیعدالتی، در کتب آسمانی وعده داده شده و امام مهدی4 همان موعودی است که اسلام مژده ظهورش را داده، اما این ظهور، بیزمینهسازی، امری نامعقول خواهد بود.<br />با توجه به گستردگی قیام حضرت مهدی4 و نیز دشمنان آن حضرت که منسجم و سازمانیافته در مقابل حضرت هستند، قالب اقدام برای زمینهسازی نیز باید متناسب با قدرت دشمن، لحاظ شود. به همین جهت، دولتی که زمینهساز حکومت جهانی حضرت باشد، بهترین گزینه است.<br />در این مقاله، ضمن توجه به لزوم زمینهسازی برای ظهور و نیز چیستی و آرمان دولت زمینهساز ابتدا به رسالتهای<br />فرهنگی ـ تربیتی دولت زمینهساز پرداخته میشود. پس از آن در این چارچوب، راهبردهای دولت زمینهساز در دو دسته راهبردهای داخل و خارج از کشور عرضه خواهد شد.مشرق موعود۲۴۲۳-۷۶۶۳31020090622--نیاز به زمینهسازی ظهور موعود؛ فراگفتمان انسان مدرن225238137714FAخدیجه هاشمیJournal Article20211002--«انسان» و مسائل مرتبط با او، از نخستین مباحث مهمی است که در هر جهانبینی و ایدئولوژی، به آن توجه میشود؛ مسائلی همچون آینده تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی جهانی که در آن زندگی میکند و اینکه آیا به راستی خواهان چیست. لذا فلسفهها و رویکردهای گوناگون و ادیان متعدد، هریک به نحوی سعی داشتهاند تا این سؤال را پاسخ گویند. مقاله حاضر نیز در پی پاسخ به این سؤال است و اینکه آیا جدای از نظریات ایدئولوژیک، میتوان در میان رویکردهای موجود در غرب، طرح و تئوری تازهای در این باره یافت و نظریات روانشناسی، جامعهشناسی و یا نظریهای همچون فوتوریسم یا موعودگرایی، تا چه اندازه به موعود مطلوب انسان دست یافته است؟ مقاله ضمن بیان خواستههای انسان مدرن، از آینده و دولت موعود و ذکر دلایلی در فراگفتمانی این نیاز، در نهایت بر این نکته تأکید میکند که موعود دین اسلام، بهترین مصداق در تحقق تمام این خواستهها به نحو مطلوب است. به عبارت دیگر، اسلام عقیده به غیب را به عقیدة به واقعیت تبدیل میکند و انسانها را از پیجویی منجی موهوم در آینده، به ایمان به منجی زنده و معاصر سوق میدهد.