گمان میرود که دوران اخیر، زمانه شکوفایی مهدیباوری در میان زیدیان _ به خصوص زیدیان یمن _ باشد. این امر، ضرورت پرداختن به آموزه مهدویت و پاسخ دادن به شبهات پیروان زیدیه در قرون اولیه اسلام را آشکار میسازد. گرچه شماری اندک از زیدیان در باب اندیشه مهدوی به امامیه شباهت دارند، اما رکن اصلی اعتقادی ایشان، یعنی آشکاری امر به معروف و نهی از منکر از طرف امام، جهاد با شمشیر را ضروری میسازد. از این رو، این فرقه، چندان به مهدویت شخصی و بهویژه «غیبت امام» اعتقادی نداشته و جوهره مهدویت را در رفاه و عدالت اجتماعی در سایه دین میدانند و از آنجا که به اندیشه اعتزال گرایش دارند، به روایات نیز توجه چندانی نمیکنند. مهدویت در این گروه در طول تاریخ، دچار زیادتها و نقصانهای بسیاری بوده و همین امر موجب پیچیدگی و ابهام این آموزه گشته است. سؤال اصلی که این پژوهش با آن روبرو است، این است که: مهمترین شبهاتی که زیدیه بر آموزه مهدویت وارد کردهاند چیست و چگونه میتوان از این اصل اعتقادی شیعی در برابر هجمهها دفاع کرد؟ شبهاتی مانند عدم صحت و ساختگی بودن روایات دال بر دوازده تن بودن ائمه:، عدم امکان شناخت امام مهدی4 و در نتیجه عدم وجود ایشان، فقدان دلیل موجه در حصر غیبت ائمه: در وجود مبارک امام دوازدهم4، عدم وجود نص بر امامت مهدی4، باوجود وجوب عقلی آن از نظر امامیه، لغو و بیهوده بودن اعتقاد به امام غایب و پنهان. در این تحقیق، برآنیم با توجه به آراء عقلی و نقلی شیخ صدوق به این شبهات پاسخ گوییم.