از آنجا که اکثر بنیادگرایان، انتظار تغییرات سریع در آیندۀ نزدیک را دارند و میتوان با اطمینان گفت که همۀ بنیادگرایان به دنبال تأسیس حکومت الاهی بر روی زمیناند، آن هم، همین الان و در همین جا، نه در آخرت یا در دنیای ارواح. در عموم تعاریفی که از جنبشهای بنیادگرا ارائه میشود؛ موعودگرایی و هزارهگرایی عنصری جداییناپذیر در این جنبشها فرض میشود. در این مطالعه وزن عنصر موعودگرایی و هزارهگرایی در سه جنبش هاردیم، طالبان و اکثریت اخلاقی بررسی شده است. هریک از این جنبشها جزء تأثیرگذارترین جنبشهای بنیادگرا در دوران و دین خود به حساب میآیند. با استفاده از روش تطبیقی مورد محور، مصادیق موعودگرایی در هر سه جنبش استخراج شده است. از دستاوردهای این مطالعه؛ آگاهی به عدم وزن یکسان عنصرموعودگرایی در جنبشهای بنیادگرای مورد بررسی و ارائه یک مدل نظری است که بر اساس آن چگونگی ارتباط و کارکرد موعودگرایی با عناصر دیگر در این جنبشها ؛ مانند گزینشگری از متن مقدس و مرزبندی روشن قابل فهم میشود. البته یافتههای این تحقیق با حمایت نظری؛ تئوری آلموند و اپلبی و سیوان بهدست آمده است که در این نظریه تلاش شده، که اجزای تشکیلدهندۀ یک جنبش بنیادگرا را تبیین شود.