یکی از پرسشهایی که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده، آیندۀ بشر یا به تعبیر دیگر، پایان تاریخ است. اندیشمندان با هر دیدگاه و گرایشی کوشیدهاند به این سؤال پاسخ دهند. آنان آیندۀ بشر را روشن و همراه با صلح، صفا، آرامش، امنیت و گسترش عدالت میدانند. عدهای تحقق آن را خارج از اختیار بشر و نتیجة جبر تاریخی میشمارند و برخی آن را اختیاری دانسته، معتقد به راهاندازی جنگ تمدنها برای تحقق آن هستند. ادیان الهی یهود، مسیحیت و اسلام نیز آیندۀ زندگی بشر را روشن و تحقق آن را در گرو ظهور منجی میدانند. در اندیشۀ مسلمانان این تحول جهانی به دست یکی از فرزندان رسول خدا6 به نام حضرت مهدی4 رقم خواهد خورد. اکنون پرسش اساسی این است که در اندیشۀ دینی، چه ضرورتی برای پیدایش این قیام جهانی وجود دارد؟ نوشتار حاضر با بررسی متون دینی در پی پاسخگویی به این پرسش است. با بررسی آیات قرآن و روایات اسلامی در مییابیم که بعضی وعدههای خداوند به مؤمنان، مانند تداوم ثقلین تا پایان تاریخ، حاکمیت جهانی دین خدا، حاکمیت مؤمنان و مستضعفان و صالحان، پیروزی حق بر باطل و... و نیز برخی وعدههای رسول خدا6 به امت اسلامی، همچون به قدرت رسیدن دوازدهمین جانشین او و قیام جهانی حضرت مهدی4 و فراگیر شدن عدالت در همة جهان هنوز تحقق نیافته است. از اینرو باید به ضرورت قیام جهانی توسط انسانی الهی و معصوم قائل شویم.