به موازات طرح جدّی مسئلة زمینهسازی برای ظهور امام زمان4 در سالهای اخیر، پرسشها و شبهههایی دربارة ضرورت و گسترة آن به وجود آمده که باورمندان به لزوم زمینهسازی و گسترة مورد ادعای ایشان را به واکنش واداشته است. در این میان، آنچه مایة شگفتی شده، آن است که این شبههها را بیشتر باورمندان به مهدویت مطرح کردهاند، بهگونهای که هر کدام از آنها برای اثبات نظر خویش و ردّ دیدگاه دیگری، به دستهای از دلایل نقلی تمسک جستهاند. همین امر سبب شده است واقعیت مطلب، برای جویندگان حقیقت و وظیفه، مشتبه شود. آثار مهمی که التزام به هر یک از دیدگاههای مطرح شده میتواند بر بینشهای اصلاحی فردی و بهویژه سیاستها و برنامهریزیهای کلان اجتماعی بگذارد، نویسندة این مقاله را وادار کرده است برای این معضل، چارهای بیندیشد. نویسندة این سطور، بیتوجهی به جایگاه مبانی کلامی مربوط به مسئلة زمینهسازی برای ظهور و التزام به آن را در مسیر پژوهش، علت اصلی چنین چالشی میداند و بر این عقیده است که برای فهم فقیهانة این مسئله و قبل از پرداختن به دلایل نقلی، ابتدا باید به سراغ مبانی کلامی مسئلة زمینهسازی ظهور رفت و با تبیین درست و التزام به آن، آیات و روایات مرتبط با موضوع را مبتنی بر آن تفسیر و تحلیل کرد.