آخرالزمان عصری است که جولان جریانات شیطانی به اوج خود میرسد. برحسب منابع روایی، موضوع دجال یکی از آن تحرکات شیطانی مرموز و مزور است. نوع رسالت رسانۀ زمینهساز در رویارویی با آن منوط به تصویری است که از آن ترسیم میشود. در صورت رویکرد فردشناسانه به دجال، رسالت رسانۀ زمینهساز، تنها رسالتی تنذیری و هشداری خواهد بود که جامعه را نسبت به فردی خطرناک به نام دجال هشدار میدهد. چنین رسانهای، «امروز» دیگر خود را درگیر با دجال نمیبیند، بلکه در انتظار حوادث «فردا» است. اما در صورت رویکرد جریانشناسانه به دجال، دیگر رسالت رسانۀ زمینهساز در برابر شخص دجال نیست، بلکه در برابر پدیدهای به نام دجالیسم است که سازمانیافته و سیستماتیک اهداف و نقشههای شوم خود را برنامهریزی میکند. در این صورت، رسالت رسانۀ زمینهساز، رسالتی منفعلانه و تنذیری نسبت به «فردا» نیست، بلکه فعالانه و درگیرانه نسبت به «امروز» ارزیابی میشود. البته رویکرد جعلی نگریستن به روایات دجال نیز هست که رسالت رسانۀ زمینهساز را به سوی رسالتی خاموش و مسکوت سوق خواهد داد. به نظر میرسد رویکرد جریانشناسانه به دجال، رسالت سنگینتری را بر دوش رسانۀ زمینهساز مینهد که تبیین بیشتری را میطلبد. در هژمونی و جریان دجالیسم، دستکم دو گروه وجود دارد که رسالت رسانۀ زمینهساز در رویارویی با آنها یکسان نیست: 1. گروه رهبران و سران جریان دجالیسم؛ 2. گروه پیروان و فریب خوردگان جریان دجالیسم. در یک تقسیمبندی میتوان این رسالت را در مقابل سران دجالیسم، سیاستی جهادی و سلبی (با دو راهکار «نقد و به چالش کشاندن تفکرات» و «افشای نقشها و نقشهها») و در مقابل پیروان فریبخورده پدیده دجالیسم، سیاستی ارشادی و ایجابی (با دو راهکار «تبیین مبانی و مواد معرفتی» و «نمایاندن کارکردهای دکترین مهدویت») ارزیابی نمود تا در نهایت، رسانهای کارآمد و قویم بتواند با معرفتبخشی و بیداری عمومی در جهان، زمینهها را برای اقامه حکومت ولایی به رهبری امام عصر4 فراهم نماید.