2
دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم قم
چکیده
آموزه مهدویت، بخشی مهم از اندیشۀ اسلامی است که میتواند از طریق ترسیم آیندهای دستیافتنی در شکل دادن به جوهره و روح حاکم بر تمدن جدید اسلامی، نقشآفرین باشد و به مثابۀ یک «ستارۀ راهنما»، راهنمای جوامع اسلامی به سوی جامعۀ کمالیافته و برخوردار از تمدن آرمانی به شمار آید. این آموزه در پیروزی، تثبیت و بقای انقلاب اسلامی ایران نیز نقشی مؤثر داشته است. در سالهای پس از پیروزی انقلاب، در میان اساتید و صاحبنظران حوزه مهدویت، رویکردهای مختلفی شکل گرفته که با توجه به جهتگیری تمدنی انقلاب اسلامی، هر یک از این رویکردهای مهدوی میتواند از ظرفیت ویژه خود برای تحقق این تمدن بهره گیرد. نوشتار حاضر با بررسی منابع مکتوب و چندرسانهای و مصاحبه با صاحبنظران این حوزه، از طریق روش کیفی «تحلیل پدیدارشناسی تفسیری (IPA)» و با کمک تکنیک «گونهشناسی»، به دنبال پاسخ به این پرسش محوری است که با مبنا قرار دادن جهتگیری تمدنی انقلاب اسلامی، رویکردهای شکل گرفته پس از انقلاب از نظر ظرفیت تمدنی چگونه گونهشناسی میشوند؟ به عبارتی دیگر، هر یک از رویکردهای مهدویت _ که پس از انقلاب اسلامی پدید آمدهاند _ برای تحقق رویکرد تمدنی انقلاب اسلامی چه ظرفیتی دارند؟