جهانى شدن یا جهانیسازی، بسیارى از کشورها را دچار مشکل کرده است؛ زیرا جهانى شدن به مفهوم گسترش اقتصاد، فرهنگ و سیاست امریکایی در پهنۀ جهان است. از اینرو، جهانى شدن با هدف تضعیف حاکمیت و اقتدار کشورها و سرانجام براى از بین بردن واحدها یا کشورهاى کوچک، یا استحاله یا ادغام آنها در جهان غرب به کار گرفته شده است. البته نمىتوان فرصتهایى را که جهانى شدن پدید مىآورد انکار کرد، ولى این فرصتها در مقابل تهدیدها و مشکلها، اندک و ناچیزند. به عبارت دیگر، جهانى شدن عبارت است از رقابت بىقید و شرط در سطح جهان که براى کشورهاى غنى، درآمد بیشتر و براى کشورهاى فقیر، فقر بیشتر به همراه مىآورد. از همینرو، فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا مىگوید: «جهانى شدن، گرسنگى، مرض و درماندگى را به دنبال دارد» و جیمز گراف اندیشمند غربى بر آن است که جهانى شدن، چهرۀ شیطانى دارد نه انسانى. چهرۀ شیطانی جهانی شدن چه آثار زیانباری بر انقلاب اسلامی و حکومت برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی دارد؟ در انقلاب اسلامی چه رابطهای میان آسیبپذیری از جهانی شدن و مسئلۀ مهدویت میتوان ترسیم نمود؟ گمان نگارنده آن است که رویکرد مهدوی میتواند مانع از آسیبهای جهانی شدن بر کشور ایران شود.