گفتمان با نقش معنادار رفتارها و ایدههای اجتماعی در زندگی سیاسی اجتماعی انسانها و جوامع سروکار دارد، به گونهای که در آن، سیستمهای معانی، جهانبینی و فهم مردم از نقش خود در جامعه را جهت میدهد. گفتمانها با باید و نبایدها سرو کار دارند و به اصطلاح، هنجاری و شبه ایدئولوژیک هستند که با تغییر ارزشها، نگرش و رفتار افراد و جامعه پیوند مییابند. نظریه گفتمان به زبان ساده؛ یعنی ایجاد فضایی از اندیشهها به گونهای که این اندیشهها، بر دیگر حوزههای اندیشهای حاکم و مسلط شود تا جایی که الگوی رفتاری مردم بر اساس آن شکل گیرد. به تعبیر دیگر، در گفتمان به گونهای با تصویرسازی برای جامعه سر و کار داریم که از طریق خلق واژگان، اصطلاحات، تصاویر، ایدهها و گزارههای مرتبط و منسجم و به اندازه کافی، قانعکننده، به تغییر و شکلدهی رفتار مخاطب و مردم نظر داریم. گفتمان در فضای تعاملی ایجاد میشود؛ تعامل با تاریخ، تعامل با شرایط اجتماعی، تعامل با قدرت و تعامل با نهادها به ویژه نهادهای ارتباطاتی و رسانهای. در بحث سیاستگذاری عمومی با توجه به این امور و از طریق اقناع و ترغیب، به وسیله رادیو و تلویزیون میتوان از گفتمان به مثابه یک ابزار سیاستگذاری در سطح کلان جامعه و بینالملل بهره جست. به طور کلی، دال مرکزی، مفصلبندی، هژمونی و سلطه، عاملیت، ضدیت و غیریتسازی، ایجاد یک نظم اندیشهای و نظم اجتماعی نوین و... از مؤلفههای اصلی گفتمان تلقی میشوند. در مورد پایان هستی و جهان، دو دیدگاه بدفرجامانگاری و خوشفرجامانگاری وجود دارد که در تضاد و تقابل یکدیگر قرار دارند. ما بر این مدعا هستیم که بر اساس آموزههای اسلامی به ویژه تعالیم تشیع، آینده و پایان خوش و پر از نشاط، امید و زیبا برای انسان و جهان تصویر شده است. این ایده را به واسطه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به صورت یک گفتمان غالب با حوزه گستره جهانی میتوان مطرح کرده و بدین شکل، فضای غالب گفتمانی را با محوریت جمهوری اسلامی توسعه داد. با توجه به اصول و مبانی اندیشهای و جهانبینی اسلامی، مؤلفههای گفتمان خوشفرجامانگاری جهان که در نظریه فرج و موعودگرایی مکتب تشیع منعکس شده است و در آن، به توحیدمحور بودن، حکیمانه و هدفدار بودن خلقت و نظام آفرینش، بهرهمندی هستی از غایت و نهایت حکیمانه، خلافت الهی انسان، حکومت عدل صالحان در آخرالزمان، برقراری صلح و امنیت جهانی، برقراری جامعه صالح و دولت کریمه به عنوان مفصلبندی این گفتمان اشاره شده است. در دیگر نظامهای فکری و سیاسی نسبت به پایان تاریخ و پایان هستی چنین صراحتی منطقی و منسجم با عنوان گفتمانی خوشفرجام انگاری وجود ندارد، بلکه به ناخوشفرجام انگاری تمایل دارند یا در برخی از نظامهای فلسفی و عقیدتی، دیدگاههای نزدیک به موعودگرایی موردنظر فلسفه انتظار و فرج وجود دارد که به انسجام گفتمانی فلسفه فرج نیست. از آنجا که این گفتمان، نویدهای امیدوارکننده و نشاطآفرینی برای بشر حیران شده امروزین در انواع مکاتب و فلسفهها دارد، میتواند به صورت شایسته گسترش بیابد
احمدی, ظهیر. (1390). بسط گفتمان خوشفرجامانگاری جهان بر مبنای «گفتمان فَرج و موعودگرایی» با عاملیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. مشرق موعود, 5(18), 121-150.
MLA
ظهیر احمدی. "بسط گفتمان خوشفرجامانگاری جهان بر مبنای «گفتمان فَرج و موعودگرایی» با عاملیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران". مشرق موعود, 5, 18, 1390, 121-150.
HARVARD
احمدی, ظهیر. (1390). 'بسط گفتمان خوشفرجامانگاری جهان بر مبنای «گفتمان فَرج و موعودگرایی» با عاملیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران', مشرق موعود, 5(18), pp. 121-150.
VANCOUVER
احمدی, ظهیر. بسط گفتمان خوشفرجامانگاری جهان بر مبنای «گفتمان فَرج و موعودگرایی» با عاملیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. مشرق موعود, 1390; 5(18): 121-150.