در این نوشتار، قاعدۀ لطف و ثمرات آن بررسی و نقد میشود. استفاده از این قاعده برای اثبات نبوت و حجیت اجماع و نظایر آن محل تأمل است و کلیّت این قاعده جای بحث دارد. نمیتوان گفت واجب است که خدا هر لطفی را _ چه مقرِّب باشد چه محصِّل_ موهبت کند، حتی اگر نبودش نقض غرض باشد؛ زیرا گاهی یک غرض با غرض دیگر تزاحم پیدا میکند. از سویی با فرض تمامیّت ادلّه در مقام ثبوت، در مقام اثبات و تشخیص مصداق لطف واجب، علم ما نمیتواند معیار باشد. لوازم این قاعده نیز فاسد است. در این نوشتار، ادلۀ گوناگون با تقریرات مختلف تبیین و بررسی میشوند.