زبان اخلاق که امری همگانی، فطری و مطلوب همۀ جوامع است پای اخلاق جهانی را به میان آورد. مراد از اخلاق جهانی، مجموعهای از اصول مشترک مورد اتفاق ادیان، فرهنگها، شهود عام، عقلانیت جمعی و انتظارات همگانی است. موافقان این نظریه با ارائه چنین دیدگاهی سعی داشتهاند جوامع را به سمت یک زیست اخلاقی سوق دهند. تمام تلاش این افراد در جهت همگرایی پیش میرفت ولی متأسفانه این نظریه کارآیی چندانی نداشت. حال با این وجود آیا باز انتظار دستیابی به یک اجماع و وفاق اخلاقی با وجود اختلافات موجود رهیافتی واقعی خواهد بود؟ ادیان الهی چنین وعدهای را به ارمغان آوردهاند و دین اسلام بهویژه تشیع، راه را برای تحقق چنین وعدهای هموار ساخته است. وعدهای که در آن اخلاق جهانی شده و از ورای آن، جهانی اخلاقی تحقق خواهد یافت. مسئله این مقاله واکاوی چنین مسئلهای در پرتو آموزهها و معارف تشیع در باب ظهور منجی و گسترش اخلاق جهانی است. بر این اساس جهانی که در زمان ظهور تصویر شده است، عاری از هرگونه نقص و اختلاف خواهد بود. آنچه جهانیشدن مرهون آن است، زبان اخلاق است که امام با بهرهمندی از آن، جان تشنه مردمان را بدان سرازیر میسازد و این ابزار و روش آئینی است که حکومت مهدوی را میگستراند. دلیل فطرت، خرد، و سیره نبوی در تشکیل حکومت الهی، بر این امر صحه گذاشته است.