یکی از مهمترین آموزههای مهدویت نشانههای ظهور است که به دو دسته حتمی و غیرحتمی تقسیم میشوند و بحث قابل توجه در آن این است که آیا نشانههای حتمی براساس وعدههای قطعی و همچنین اوصاف زمانی و مکانی آنها لزوماً رخ خواهند داد؟ یا ممکن است واقع نشده و به اصطلاح در آنها بداء روی دهد؟ وجود برخی روایتهای مخالف مثل روایت قاسم الجعفری چگونه قابل تحلیل است؟ هدف از این تحقیق این است که علیرغم نظر برخی از اندیشمندان و صاحبنظران که براساس روایت جعفری بداء را در نشانههای حتمی هم جایز دانستند، ثابت کند براساس آیات و روایتهای معتبر، بداء در این نشانهها امکان ندارد و روایتهای مخالف یا مشکل سندی و یا دلالی دارند و یا معارض با آیات و روایتهای معتبر بوده و باید کنار گذاشته شوند، البته در خصوص زمان و مکان وقوع این نشانهها به گونهای که علامت بودنشان دچار مشکل نشود، بداء ممکن است. جمعآوری دادهها در این نوشته به صورت کتابخانهای بوده و تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی حول دو مسئله انجام گردیده است: الف) بررسی بداء در نشانههای حتمی ظهور؛ ب) بررسی بداء در زمان یا مکان این نشانهها، نتیجه اینکه بداء در نشانههای حتمی ممکن نبوده و در اوصاف زمانی یا مکانی تحت شرایطی امکانپذیر است.