خشونت و افراطیگری در پوشش دین قدمتی به تاریخ ادیان دارد. با این همه تشدید این امر در سده اخیر به چالشی مخاطرهآمیز در راه صلح و همزیستی مسالمتآمیز ادیان تبدیل شده است. در مسیحیت نیز طیفهای شاخصی همچون «بنیادگرایان» با داعیه خلوص دینی، به تحلیل و استنباط از کتاب مقدس و بهطور خاص پیشگوییهای آخرالزمانی آن مبادرت میروزند. این امر در بسیاری موارد بروز گرایشات خشونتبار و تندروی دینی را بهدنبال داشته است. تأکید بر تحلیل «نصگرایانه» و نگاهی موعودگرا به پیشگوییهای کتاب مقدس درحالی است که غالب مسیحیان اعم از کاتولیک و ارتدوکس و بسیاری از شاخههای پروتستانتیزم این متون را بهگونه «روحانی»، «تمثیلی»، «تاریخی» و «گذشتهگرایانه» و... معنا و تفسیر میکند. لازمه قبول روش نخست التزام به تمامی لوازم مستقیم و غیرمستقیم این باورها (نظیر تحقق بازگشتگرایی یهودیان به فلسطین، بناء شهر وعده داده شده خدا در روی زمین، نبرد آرماگدون و...) توجیه و تقدس بخشی به خشونتها و افراط مذهبی در مسیر تحقق آن بوده است. در مقاله فراروی که با روش تحلیلی _ انتقادی نگارش یافته است، سعی بر آن است تا که نشان دهد تفسیر بنیادگرایانه از پیشگوییهای آخرالزمانی کتاب مقدس و پایبندی به لوازم تحقق بخش آن زمینهساز شکلگیری خشونت مذهبی در میان بنیادگرایان و به خصوص طیف شاخص آنان یعنی «صهیونیزم مسیحی» گردیده است.