ناصر القفاری اندیشمند وهابی معاصر، ضمن متهمانگاشتنِ جابربنیزیدجعفی، او را جاعل و ناشر روایات رجعت خوانده، و با ادعای نقشِ موضوعیتی وی در گسترش این آموزه، در صدد انکار اصالت آن برآمده است. این امر در حالی است که افزون بر مخدوش بودن مقدماتِ دعاوی قفاری، و ناتوانی وی در تمییز جابر بن یزید با جابر بن عبد الله صحابی، احادیثِ باب رجعت، با طرق متعدد و مستقل از جابر ین یزید، به نحو متواتر گزارش شده و صرف نظر از آیاتِ مثبت رجعت، گزارشهای متعلق به سده نخست نیز از وجود آموزهی رجعت در میان اصحاب امیرالمؤمنین حکایت دارد. همچنین مطالعه میراث مکتوب امامیه نشان میدهد که اولا گزارشهای جابر در باب رجعت فراوان نیست و از راویان همطبقه با وی چون ابوبصیر اسدی، روایات بیشتری در باب رجعت گزارش شده، و ثانیاً گزارشگریِ جابرجعفی به عنوان یک راویِ ممدوح و بهرهمند از توثیقات خاص و عام، مورد قبول امامیان است. در نتیجه نه تنها جابر بن یزید، نقشِ موضوعیتی در نشر آموزهی رجعت ندارد، بلکه نقش طریقیتی او نیز آنچنان که قفاری ادعا کرده، پر رنگ و انحصاری نیست.